سلام

سلامی از قلب شکسته

 از قلبی دور افتاده همچون کبوتری سبکبال 

 که دراسمان عشق به پروازدرامده است

سلامی به بلندای اسمان و به زلال و خلوص

 چشمه ساران  سلامی به لطافت گرمای بهاری 

 سلامی همچو بوی خوش اشنایی

  سلامی بر خواسته از دل و نشسته بر دل   

زندگی به من آموخت:

 که چگونه اشک بریزم

  اما اشک به من نیاموخت:

 که چگونه زندگی کنم!

 شمع سوزان توام

 اينگونه خامو شم نکن

 در کنارت نيستم

 اما فراموشم نکن

یاد گرفتم….دستانم این بار که یخ کرد….دیگر دستانت را نگیرم…چرا که آستین هایم از تو با ارزشتر و ماندنى ترند!!!

گاه میتوان تمام زندگی رادرآغوش گرفت،فقط کافیست تمام زندگیت یک نفرباشد

تلخی روزگار اینه که خیلی چیزا رو میشه خواست

ولی نمیشه داشت

چقدر قلبت زیباست...

 

چه بی انتهاست قصر عشق تو و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ، در کنار تو

 

تویی که برایم از همه چیز بالاتری و از همه کس عزیزتر

 

میخوانمت تا دلم آرام بماند

تورو دوست دارم مثل حس نجیب خاک غریب تورو دوست دارم

مثل عطر شکوفه های سیب تورو دوست دارم عجیب تورو دوست دارم زیاد 

چطور پس دلت میاد منو تنها بزاری

تورو دوست دارم مثل لحظه ی خواب ستاره ها تورو دوست دارم

 

پاییز تنها فصلیه که از همون اولین روزش خودشو نشون می ده!
    کاش همه انسانها مثل پاییز باشن تا از همون روز اول رنگ و روی اصلیشون رو نشون بدن

<sup>میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،</sup>

 

آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسست

می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد

آن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست

می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند

از هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته است

راســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو

تاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست

طـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بود

روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست

آخرین حرف تو چیست؟
قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض

صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض

یک طرف خاطره ها!

یک طرف پنجره ها!

در همه آوازها! حرف آخر زیباست!

آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟

حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست