می نویسم نامه ای از بهر دل
تا که این نامه شود احیای دل
دل من عاشق شد ومستانه گشت
ازغم عشقش شبی ویرانه گشت
از طلوع عشق اودیوانگی شد حاصلش
در میان دوستان تنهایش شد محفلش
او که بود هر لحظه هر جا با همه
او که عاشق شد بیگانه شد با همه
او که در صحرای عشق همتا نداشت
در میان دوستان غمخواری نداشت
تا که شد تنها شد و اواره گشت
از فراق عشقش فلبش شکست
تا که شد دوری برایش عادتی
دوری عشقش برایش نعمتی

موضوعات مرتبط: دل نوشته عاشق
تاريخ : سه شنبه دوم خرداد ۱۳۹۱ | 14:54 | نویسنده : سعیداکرمی |
