اخم می کنم

تا ببینی جدی شدم.

چرا اینگونه سراغم می آیی؟

من به تمنای گریه ات نیست،

که تا سال ها،

تا قرن ها،

تا پایان تلخی،

زیر این خاک سرد،

قصد خفتن کرده ام.

معرفتی مانده اگر

یا سر سوزن قلقلکی از بهار گذشته،

برای من،

لبخند بزن ،لبخند !!


موضوعات مرتبط: لبخند

تاريخ : جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۱ | 0:50 | نویسنده : سعیداکرمی |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.